مریم خاکی ، خبرنگار بحرالعلوم نیوز ، 1 مهر 1401
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مازندران: جامعه ای که فرهنگ و اخلاق اولویت نخست آن نباشد یقینا چالش های اجتماعی و امنیتی فراوانی را تجربه خواهد کرد.
به گزارش روابط عمومی ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان مازندران، حجت الاسلام والمسلمین دکتر مصطفی معلمی عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مازندران در مورد حادثه تلخ اخیر برای مرحومه امینی و حوادث پس از آن مطلبی نگارش نمود که متن کامل آن به این شرح میباشد:
ماجرای گشت ارشاد
جامعهای که فرهنگ و اخلاق اولویت نخست آن نباشد یقینا چالشهای اجتماعی و امنیتی فراوانی را تجربه خواهد کرد. جامعهای که در همه حال اقتصاد و ثروت اندوزی مسئله بنیادین آن باشد نباید توقع صلاح و رستگاری داشته باشد.
مسئولیت پذیری آحاد جامعه که از فرهنگ و اخلاق شایستهی یک جامعه برمی خیزد ضامن تداوم نیک رفتاری خواهد بود. جامعهای که فرهنگ و اخلاق در آن اولویت نداشته باشد افراد آن جامعه مسئولیت پذیر نخواهند بود.
امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفه همگانی است که ضرورت آن را اندیشمندان و اخلاق گرایان غربی نیز دریافته اند و با قیام در برابر لیبرالیسم فرهنگی و اخلاقی، لزوم همگانی شدن امر به معروف و نهی از منکر را در جوامع خویش مطالبه میکنند. نمونه این اندیشمندان آقای مایکل کوک استاد دانشگاه پرینستون آمریکاست.
کسانی که ادعای اسلام شناسی دارند و یا خود را فقیه و مفسر میخوانند گویا یک بار هم قرآن و آیات نورانی اش درباره امر به معروف و نهی از منکر را مرور نکرده اند! دین و اساسا جامعهی فاقد پدیده امر به معروف و نهی از منکر روی رستگاری و خوشبختی را نخواهد دید چه در دنیا و چه در عقبی! تاکیدات فراوان بر امر به معروف و نهی از منکر حتی در جایی که امید نجات برای گناهکاران نیست مانند این آیه: (وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِّنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِیدًا قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَىٰ رَبِّکُمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ
ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑیﺍﻋﺘﻨﺎ، ﻧﺎﻫﻴﺎﻥﺍﺯ ﻣﻨﻜﺮ ﺭﺍ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﻛﺮﺩﻧﺪ: «ﭼﺮﺍ ﺟﻤﺎﻋﺘی ﺭﺍ ﻣﻮﻋﻈﻪ ﻣیﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﺩﺳﺖﺁﺧﺮ ﺧﺪﺍ ﻧﺎﺑﻮﺩﺷﺎﻥ ﻣیﻛﻨﺪ ﻳﺎ ﺑﻪ ﻋﺬﺍﺑی ﺳﺨﺖ ﺩﭼﺎﺭﺷﺎﻥ ﻣیﺳﺎﺯﺩ؟» ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻧﺪ: ﺗﺎ ﭘﻴﺶ ﺧﺪﺍ ﻋﺬﺭی ﻣﻮﺟﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ. ﺗﺎﺯﻩ، ﺷﺎﻳﺪ ﺍﺯ ﻛﺎﺭ ﺯﺷﺘﺸﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﺩﺍﺭﻧﺪ) نشان میدهد امر به معروف و نهی از منکر البته در چارچوب صحیحش حتی در مواردی که امید اثر هم نمیرود لازم است.
فرافکنی و سلب مسئولیت از خویش در جامعه موجب میشود حتی مردم در مواجهه با کارهای زشت و ناپسند خود را کنار کشیده و دیگران بویژه حکومت را مسئول برخورد و یا تذکر به مرتکبان منکرات بدانند. گرفتاری و بدبختی یک جامعه از همین نقطه آغاز میشود.
در نگاه بنده گشت ارشاد به این نحو که در ساختار قوای انتظامی تعریف شده انحراف از آموزههای دینی است، اما نه به این معنا که گشت ارشاد را تعطیل کنیم، بلکه باید سرایت بدهیم و آن را فراگیر کنیم. مردم با فرار از امر به معروف و نهی از منکر و خالی نمودن بار این مسئولیت بر دوش قوای انتظامی کار ناپسندی مرتکب شده اند و میشوند. عواقب آنچه که در گشت ارشاد رخ داده یقینا در دستگاه عدالت الهی گریبان مردم را نیز خواهد گرفت.
آنان که امروز با فوت یک شهروند برآشفته شدند و تقاضای حکم حکومتی میکنند بهتر است به پرونده اعمال خویش در دهه شصت و هفتاد نگاهی بیندازند! گشت ارشاد از انبان چه کسی در آمد؟! این تحفه نتیجه پیشنهاد چه کسانی است؟ جوانان دهه هشتاد و نود شاید ندانند، اما خیانت است به آنان نگوییم که کسانی در دهه شصت و هفتاد با در دست داشتن قدرت چنان تندروی نمودند که ثمره آن تندروی روگردانی مردم از آنان و شیوه آنان بود. آن تندروها که اقبال عمومی را از دست دادند به جای اصلاح خویش دین را اصلاح نمودند و قرائتی از دین پیدا کردند که با عرف سازگار باشد! قرائتی که همرنگی با جماعت را به ارمغان آوَرَد؛ خیانت است اگر به جوانان نگوییم عدهای که امروز به دنبال عرفی سازی دین هستند همانهایی هستند که قرائتی خوارج گونه از دین داشتند و هر اندیشهای به غیر از اندیشه خویش را تخطئه میکردند و در حوزه هنری و زیرزمین بنیاد شهید و ... دین را به زور چماق هم که شده به جمجمه جوانان تزریق مینمودند.
سخنی با جوانان: مثل معروف است که مار گزیده از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود. مفهوم این ضرب المثل آن است که اگر فردی بار دوم در سوراخی که از آن گزیده شده دست فرو ببرد باید در عقل او تردید نمود.
دُوَل استکباری و استعماری بارها و بارها سوءنیت و سوءرفتار خویش نسبت به مسلمانان عموما و ایرانیان خصوصا نشان داده اند! از قحطی برنامه ریزی شده در جنگ جهانی اول که به مرگ نه میلیون ایرانی منجر شد گرفته تا کودتای رضاخانی و از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم گرفته تا ساقط نمودن دولت ملی دکتر مصدق و از جداسازی بحرین از ایران گرفته تا جنگ تحمیلی هشت ساله همه و همه کارنامه جنایت این دولتها علیه ایران و ایرانی است! حال چگونه گربه عابد شده و دلش به حال مردم ایران سوخته است؟
دستاوردهای جمهوری اسلامی بنیان استعماری غرب را به لرزه درآورده و این موجب خشم آنان شده و بیکار ننشسته اند بلکه لحظه به لحظه برای نابودی ایران و ایرانی برنامه ریزی میکنند! کافیست تاریخ جنایتهای دولتهای غربی را در کشورهای آفریقایی مانند لیبی، سودان، کنگو، الجزایر، نیجریه، آفریقای مرکزی و جنوبی و کشورهای آسیایی نظیر هند، ایران، کامبوج، چین، ژاپن، کره، سوریه، لبنان، عراق و یمن مطالعه کنید تا ببینید آنها هرگز و هرگز و هرگز ذرهای مهر و عاطفه نداشته اند و تا توانسته اند استثمار و استعمار نمودند. بدترین استعمار استعمار فکری نخبگان ما بوده است. به قول آن لرد انگلیسی (سِر توماس بابینگتون مککولی) در قرن نوزدهم میلادی، باید کسانی را تربیت کنیم که اگرچه انگلیسی تبار نیستند، اما انگلیسی اندیش هستند!
از رهبر معظم نمیخواهم گشت ارشاد را تعطیل کند بلکه میخواهم زمینه گشت ارشاد بیست میلیونی را فراهم کنند. عادت کرده ایم برای حل مسئله خود مسئله را محو کنیم! این هم از ثمرات استعمار است که اندیشه "ما نمیتوانیم" را در میان ما نهادینه کرد!
کسانی که در برابر مرگ مرزبانان، مرگ زنان عفیف، مرگ همسران با گلوله هم حزبی خویش، مرگ مدافعان نوامیس سکوت اختیار کردند بهتر است در خلوت خویش اندیشه کنند که چرا آنجا سکوت کرده و اینجا همنوا با یهود و نصارا شده اند: (لن ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتبع ملتهم)
فوت آن مرحومه که مایه اندوه شده باید تلنگری باشد برای نخبگان جامعه که فراگیر نبودن سنت امر به معروف و نهی از منکر و سپردن آن به قوای انتظامی خبط بزرگ جامعه است و مسئولیت آن مستقیم بر دوش نخبگان و سپس بر دوش آحاد جامعه است؛ و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سینا محمد و آله الطاهرین.